در گرامیداشت سالروز پرواز یک پروانه!
برگرفته از روزنامه شرق28 آذر 1390
در گرامیداشت سالروز پرواز یک پروانه!
محمد درویش
شنبه هفدهم دسامبر بود؛ روزی که میتوانست مثل 364روز دیگر سال باشد و البته شاید هم باشد! اما بیشک، هفدهم دسامبر 1999، روزی است که بسیاری از فعالان و طرفداران محیط زیست در ایران و جهان هرگز از یاد نمیبرند؛ زیرا در آنروز یک دختر جوان به نام جولیا لورن هیل که 25سال بیشتر از عمرش نگذشته بود، توانست یکی از بزرگترین و پرقدرتترین شرکتهای چوبخوار آمریکایی را بعد از 738 روز مقاومت جانانه و استثنایی به زانو درآورده و اجازه ندهد تا آنها رویشگاه بلندترین و تنومندترین درخت دنیا، موسوم به سرخ چوب غولپیکر یا Sequoia sempervirens را در جنگل هومبولت ایالت کالیفرنیا نابود کنند. میدانید چگونه جولیا موفق به چنین کاری شد؟ او 738 روز را در بالای یکی از همان درختها – که اینک به آن لونا (Luna) میگویند، سپری کرد! باورتان میشود؟ یک دختر 25ساله یکه و تنها از 10 دسامبر 1997 تا 18 دسامبر 1999 را در ارتفاع 55 متری از زمین و روی یک درخت زندگی کرد و تا تضمین نگرفت، از آن درخت پایین نیامد تا به همه ثابت کند، عشق اگر عشق باشد، میتواند در هر زمان و در برابر هر قدرتی ایستاده و معجزه را احضار کند.
جولیا درباره دلیل عشق بیحد و مثال زدنیاش به طبیعت میگوید: زمانی که یک دختربچه ششساله بوده، همراه خانوادهاش مشغول پیادهروی و گشت وگذار در طبیعت بود که ناگهان یک پروانه روی انگشتانش نشست و در تمام مدت روز از آنجا تکان نخورد! این حادثه کوچک، اما به قدری برای آن دختربچه ششساله شگفتآور و پر رمز و راز بود که سبب شد از آن پس، مسیر زندگیش را تغییر داده و به یک سلحشور و فعال محیط زیستی بدل شود. کاری را که بعد از سهدهه هنوز دارد ادامه میدهد و نه تنها سبب شده تا بسیاری از مردم دنیا او و خدماتش را دنبال کرده و ارج نهند، بلکه با تغییر نامش به پروانه
- Julia Butterfly Hill - آن پروانه کوچک را هم برای همیشه در تاریخ محیط زیست جهان، یگانه و جاودان و الهام بخش ساخت. گفتنی آنکه خانم هیل، اینک بهعنوان یک فعال محیط زیستی شناخته شده در جهان، اقدامهای بازدارنده خود را فقط محدود به داخل آمریکا نکرده و برای نجات طبیعت کره زمین، فعالیتهای خویش را همچنان ادامه داده و گسترش میدهد که میتوانید برای آگاهی از جزییات این برنامهها و فعالیتها، بهویژه اثرگذاریاش بر روی رهبران برخی از کشورهای آمریکای لاتین به صفحه مربوط به او در ویکی پدیا مراجعه کنید.
موخره: داشتم فکر میکردم اگر در ایران هم یک پروانه بود؛ پروانهای که دلش از پیدایش کویر نمک در شمال باختری کشور به جای بزرگترین دریاچه ایران به تنگ آمده بود؛ پروانهای که نمیتوانست مرگ همزمان گاوخونی، بختگان، طشک، ارژن، پریشان، آلاگل، آجیگل، کافتر، مهارلو، کمجان و... را تحمل کند و دوست نداشت شاهد مرگ خاموش اما شتابان رویشگاه زاگرس در دشت برم باشد؛ با او چه میکردیم؟
یادمان باشد: آنکه میخواهد روزی پریدن آموزد، نخست باید: ایستادن، راه رفتن، دویدن و بالا رفتن آموزد. پرواز را با پرواز آغاز نمیکنند! میکنند؟ پرسش این است: آیا در نظام کنونی آموزشوپرورشمان، ما به کودکانمان – به دختران و پسرانمان – ایستادن، راه رفتن، دویدن، پرسیدن و اوج گرفتن را میآموزیم تا اینک از ایشان انتظار پرواز و پروانه بودن و سلحشور طبیعت شدن داشته باشیم؟